حکایت جدال سعدی با درویش | گلستان سعدی
Description
یکی در صورتِ درویشان نه بر صفتِ ایشان در محفلی دیدم نشسته و شُنعتی در پیوسته و دفترِ شکایتی باز کرده و ذمِّ توانگران آغاز کرده. سخن بدینجا رسانیده که درویش را دستِ قدرت بستهاست و توانگر را پای ارادت شکسته.
کریمان را، به دست اندر، دِرَم نیست
خداوندانِ نعمت را کَرَم نیست
مرا که پروردهٔ نعمتِ بزرگانم، این سخنْ سخت آمد. گفتم: ای یار، توانگرانْ دخلِ مسکیناناند و ذخیرهٔ گوشهنشینان و مقصدِ زائران و کهفِ مسافران و محتملِ بارِ گران، بهرِ راحتِ دگران. دستِ تناول آنگه به طعام برند که مُتَعَلِّقان و زیردستان بخورند و فُضلهٔ مکارمِ ایشان به ارامل و پیران و اقارب و جیران رسیده.
...
صفحه ما در یوتیوب:
https://www.youtube.com/@ajkakae
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
لذت بردم درود بر استاد کاکایی
درود و سپاس فراوان خدمت استاد عزیز آقای کاکایی گرامی. ای کاش شما با این لحن زیبا و خوش یک قبول زحمت بفرمایید و یک پادکست به صورت تخصصی برای خوانش کامل دیوان ارزشمند شمس و گلستان و بوستان شیخ اجل تهیه بفرمایید. جای خالی این پادکست به شدت در پادکست های فارسی احساس می شود.🙏
🙏🙏🙏🙏👌👌👌👌